چهارشنبه, آذر ۲۹, ۱۳۹۱
گفتوگویی با بابک امین تفرشی، عکاس نامی آسمان شب، دربارهی کارهای او و البته قدری هم از زندگی و خصوصیات شخصیاش
babak
عکس از حافظ آهی
گفتوگوکنندگان: ساناز مصطفیزاده و آهو آریانی
بابک امینتفرشی را خیلیها میشناسند. دستکم میتوانیم بگوییم که نجومیهای ایران همگی او را میشناسند و بسیاری از آماتورهای موفق ایران دانستههای خود را مدیون او میدانند. بابک امین تفرشی در راه ترویج علم نجوم از هیچ کوششی فروگذار نکرده است و پس از سالها تلاش، همچنان پرانرژی و خستگیناپذیر از کوچکترین زمانهای پیش آمده برای بهتر شناساندن آسمان شب به دوستداران آن بهره میبرد. چنین بود که درخواست کانوت را برای گفتوگویی صمیمی با بازدیدکنندگان این وبسایت رد نکرد و مشتاقانه به پرسشهای ما پاسخ گفت؛ آن هم پاسخهایی مفصل که نه از سر رفع تکلیف، که با حوصله و دقت داده شد.
بسیاری از علاقهمندان نجوم میدانند که شما عکاسی نجومی میکنید اما کنجکاو هستند بدانند که گذران زندگی یک عکاس نجومی (و دقیقاً شخص شما) چگونه است. برای رسیدن به پاسخ، لطفاً بفرمایید که این روزها چه میکنید؟TWAN-white
کار اصلی من درحال حاضر یک بخشش به هماهنگی پروژهی جهان در شب یا توآن (TWAN) میانجامد که این بخش شامل هماهنگی بین عکاسان، بین افردای که به ما در برگزاری برنامههایمان در کارگاهها و سخنرانیهایمان کمک میکنند یا هماهنگی مأموریتهای عکاسی که عکاسانمان میروند، پیشبینی اینکه در محل چه اتفاقی میافتد، چه چیزهایی قرار است ثبت شود و ایدهپردازیهای آن. البته در یک محیط داخلی این ۳۵ نفر عکاسی که از کشورهای مختلف هستیم به اصول عکاسی زمین و آسمان، هدفمان، دیدگاه هنری و فلسفی یا علمی این عکسها میپردازیم یا عکسهای همدیگر را نقد میکنیم که چگونه بهتر شوند و دایم در حال ردوبدل کردن اطلاعات هستیم.
در یکی از سفرهایم به شیلی تقریباً ده روز، روز را ندیدم چون تمام شب بیدار بودم و در روز مجبور بودم تا غروب بخوابم
اما بخش دیگر و کار دیگری که من بیشتر از این راه زندگی میکنم؛ به صورت freelance یا آزاد با ناشران مختلف، چه مجله یا کتاب، کار میکنم. یک بخشش سازمان نشنال جئوگرافیک است که من یکی از عکاسان آن به خصوص در سایتش هستم و یک بخش دیگر که به نام آژانس سازمان نشنال جئوگرافیک است. یک بخش دیگر از کارم برای رصدخانهی جنوبی اروپاست که دفتری برای فعالیتهای ترویجی دارد و من با آن دفتر همکاری میکنم و سفیر عکاسی به شمار میروم. بخشی هم همکاری با مجلات و جاهای دیگر است بهخصوص مجله اسکایاندتلسکوپ که یکی از کارهای اصلی من است و در سال دستکم باید دو مقاله برایشان بنویسم که اغلب در مورد عکاسی از آسمان است ولی میتواند موارد دیگر در زمینهی ژونالیسم علمی هم باشد. یک بخش دیگر هم سایت اسکایاندتلسکوپ است. در اصل من کارمند جایی نیستم ولی در جاهای مختلف باید همکاری کنم تا گذران زندگی انجام بدهم و حداقل نصفی از زمانم را صرف هماهنگیهای توآن و ارتباطش با انجمن منجمان بدون مرز میکنم.
آیا عکاسی غیرنجومی هم میکنید، مثلاً طبیعت، پرتره یا آثار باستانی؟
بخشی از تصاویر روز من در کنار تصاویر شب در سایت شخصی من و اشین زاکاریان به نشانی Dreamview.net منتشر میشود.
من عکاسی پرتره نمیکنم؛ البته شاید تفننی و برای کسب تجربه این کار را بکنم ولی عکاسی طبیعت و آثار تاریخی در روز انجام میدهم. به نوعی میتوان «عکاسی سفر» اسمش را گذاشت. بیشتر برای نشنال جئوگرافیک که هدف دیگری در آن نیست که مخاطب مجله خاص داشته باشد ولی تمرکز اصلیام روی عکاسی شب است. شبهایی که از عکاسی خسته نمیشوم، در روزش عکاسی طبیعت میکنم و در غیر اینصورت دیگر فرصتی برای آن نمیماند. مثلاً در یکی از سفرهایم به شیلی تقریباً ده روز، روز را ندیدم چون تمام شب بیدار بودم و در روز مجبور بودم تا غروب بخوابم. بخشی از تصاویر روز من در کنار تصاویر شب در سایت شخصی من و اشین زاکاریان به نشانی Dreamview.net منتشر میشود. اگر مخاطبان کانوت مایلند که این نوع از کارهای من را ببیند میتوانند به آنجا مراجعه کنند چون در توآن فقط تصاویر شب و منظرهی با زمینه است.
دو قسمت جالب بعدی این مصاحبه را این جا بخوانید: